۱۳۸۶ تیر ۲, شنبه

شير خورشيد، نماد ملی و مذهبی ايرانيان است، بيژن صف سری، اعتماد ملی

شير و خورشيد يک نشان و نماد شيعی - ايرانی است که هيچ سنخيتی با نهاد سلطنت و پادشاهی نداشته از اين رو اين پرسش مطرح می گردد که آيا براستی می توانيم به صرف زخم عداوت هايی که از حکومت های گذشته بر جان داريم، نماد ملی خود را به فراموشی بسپاريم؟
اکنون ديگر وقت آنست که پس از گذشت ۲۸سال ازانقلاب و با فرود آمدن احساسات ملتهب ازشور انقلابی ، به پيشينه خود بنگريم . اين ضرب المثل چينی را آندره مالرو نقل می کند که فيل حيوانی متفکر است چون هر از گاه لحظه ای می ايستد و در خود فرو می رود ، پس آنگاه دوباره به راه می افتد که اين توقف را نشانه ی تفکرمی دانند و چه خوب نشانه ای است که همه نيازمند به آنيم تا در لحظاتی به دور از هياهو ها ، کمی در خود فرو رفته و به تعمق ، آنچه بر ما گذشت بنگريم، ورنه در خود تنيدن مدام ،جز سکون نمی زايد .
در هفته گذشته وقتی دکتر حداد عادل در آخرين سال کاری مجلس هفتم با خبر نگاران رسانه ها به گفتگو نشست ، بار ديگر صحبت از طرح باز گرداندن شير های فراموش شده ی سردر خانه ملت به ميان آمد که به زمان فوران شور انقلابی از سر در مجلس پائين کشيده شده بود ، طرحی که برای اولين بار طی تحقيقی در کتابخانه مجلس ، پيشنهاد باز گرداندن شير ها به سر در خانه ملت را مطرح ساخت اما به دليل پايان عمر مجلس گذشته هرگز به مرحله تصميم گيری هيات رئيسه مجلس ششم نرسيد و تا کنون در انبوهی ازطرح ها و لوايح ، به انتظار تصميم هيات رئيسه مجلس هفتم مانده است تا اينکه عاقبت حداد عادل در پاسخ به پرسش خبرنگاران از مردم می خواهد تا در مورد برگشت مجدد نماد شير و خورشيد بر سردر مجلس ، خود نظر دهند. چرا که همه دل نگرانی از آن است تا مبادا مردمی که روزی در تب و تاب انقلاب به دست خود مجسمه آن دوشير را از سر در ورودی مجلس پائين کشيده اند ، با بالا بردن مجدد آنها مخالف باشند . از همين رو تصميم بر عهده مردم گذاشته شد تا با پرس و جو ارباب جرايد و رسانه ها از ملت ، سرنوشت اين نماد ملی مذهبی برای هميشه روشن گردد .
در سال ۱۳۲۴ قمری وقتی مظفرالدين شاه فرمان مشروطه را صادر ميکند ، مشروطه خواهان به نشانه سپاس از ياری او ، لوح عبارت " عدل مظفر" رادر بالای دو مجسمه شير ی که شمشيری بدست و خورشيدی به پشت داشتند، بر سردر مجلس نصب می کنند، غافل که نه عدالت مظفری ، خانه ملت را به مشروطه خواهان بخشيد , که مردم خود مجلس را ازحلقوم مظفری بيرون کشيده بودند .
می گويند سيد عبدالرزاق از شهدای مشروطه آنکه برای نخستين بار گراور سازی را به ايران آورد، آن لوح را با خط محمد رضا کلهر ساخته بود، اما از سازنده مجسمه آن دو شير کسی چيزی نمی داند که بعد ها آن پلاک و مجسمه آن دوشير، با به توپ بستن خانه ملت از آسيب مصون می ماند و به تدريج مهمترين عامل مشخصه مجلس شناخته شد تا آن زمان که در دوران پهلوی اول ، به دليل تضادی که رضا خان با قاجاريه داشت، عدل مظفر را از سر در مجلس به زير آوردند. اما در ۱۹ آبان ۱۳۲۰ ،عدل ، بار ديگر به جای نخست خود بازگشت تا شاهد زنده حوادثی باشد که تا سال ۱۳۵۷ بر مجلس رفت.
امروز که کمی بيش از يک صد سال از آن روز گذشته است ، ديگر بر سر در خانه ملت نه از پلاک عدل مظفر و نه از آن دو شير ، اثری باقی نمانده است خاصه آن دو شيری که به صورت حجمی سه بعدی در اندازه‌هايی بزرگتر از حد طبيعی رو به روی هم قرار داشتند و در دست هر يک شمشير و بر پشتشان علامت خورشيد بود که به گفته آن فرزانه بی نظير استاد محيط طباطبايی، شير ، شمشير و خورشيد از نمادهای مهم مسلمانان شيعی است نه نماد پادشاهی .
بر اساس تحقيقات گسترده فرزانگانی چون ، مجتبی مينوی و سعيد نفيسی استفاده نمادين از علائم شير و خورشيد از قرن دوازدهم ميلادی در انواع سکه ها ، آثار سنگی ، فلزی و سفالين و ساير آثار تاريخی رايج شد . نماد شير و خورشيد که امتزاجی از سنتهای پيشين ايرانی ، عرب ، ترک و مغول بود با گذشت ايام تعبيری شيعی نيز پيدا ميکند و در نهايت به نماد ملی مذهبی ايران تبديل می شود .
به شهادت تاريخ اين کهنه ديار در طی قرن ها وبا بر سر کار آمدن بسياری از حکومت ها در اين گستره تاريخی ،همواره شير خورشيد بعنوان نمادملی مردم اين آب و خاک بوده است حتی به دوران سلسله صفوِيه که تلاش همه جانبه ای برای وحدت سياسی کشور و گسترش تشيع به عنوان مذهب ملی داشت . استفاده از شير و خورشيد نيز در زمينه های مختلف از جمله ضرب سکه های مسی ، در آثار هنری و علمها در زمان صفويه رواج پيدا کرد. طرفه آنکه در توجيه زمينه های انتخاب نماد شير وخورشيد از سوی صفويه همين قدر بس که بدانيم . اولا در تشيع به امام علی بن ابيطالب لقب «شير خدا » داده شده مضاف بر آنکه خورشيد به عنوان مظهر فرّالهی در عالم تشيع، تعبير به نور شده و با انوار الهی منتسب به پيامبر اسلام و امام علی ارتباط داده شده است . با اين ترتيب امکان وجود انگيزه های مذهبی در اذهان خاندان صفوی برای انتخاب شير و خورشيد خالی از وجه نبود آنچنانکه در توجيح انتخاب اين نماد در بعد از پيروزی مشروطه خواهان ، نقل است که انقلاب مشروطيت در مرداد (سال ۱۲۸۵ هجری شمسی ۱۹۰۶ ميلادی) به پيروزی رسيد، يعنی در برج اسد (شير). از سوی ديگر چون اکثر ايرانيان مسلمان شيعه و پيرو حضرت علی (ع)هستند و اسدالله از القاب حضرت علی (ع) است، بنابراين شير هم نشانه مرداد است و هم نشانه امام اول شيعيان. در مورد خورشيد نيز چون انقلاب مشروطه در ميانه ماه مرداد به پيروزی رسيد و خورشيد در اين ايام در اوج نيرومندی و گرمای خود است، پيشنهاد شد خورشيد را نيز بر پشت شير سوار کنند که اين شير و خورشيد هم نشانه علی (ع) باشد هم نشانه ماه مرداد و هم نشانه چهاردهم مرداد، يعنی روز پيروزی مشروطه خواهان، و البته وقتی شير را نشانه پيشوای امام اول (ع) دانسته شود به الطبع شمشير ذوالفقار را نيز بايد در دستش قرار داد .
الغرض اگر چه پس از پيروزی انقلاب به اقتضای شرايط انقلابی ، شور و شوق زدودن همه ی نشانه های بازمانده از رژيم سلطنتی فراگير بود و در حال و هوای آن روزها چنين اقداماتی قابل درک و توجيه است ، اما در اين ميانه يک نکته مغفول ماند و آن تفکيک مخالفت با سلطنت و آنچه با هويت ايرانی و سرزمين ايران ارتباط دارد چرا که تاريخ اين کهنه ديار هرگز منفک از تاريخ شيعه نبوده است شير و خورشيد يک نشان و نماد شيعی - ايرانی است که هيچ سنخيتی با نهاد سلطنت و پادشاهی نداشته از اين رو اين پرسش مطرح می گردد که آيا براستی می توانيم به صرف زخم عداوت هايی که از حکومت های گذشته بر جان داريم ، نماد ملی خود را به فراموشی بسپاريم ؟ چه نيکو سخنی دارد فردوسی پاکزاد در شاهنامه اش از اين نماد تاريخی باستانی که می گويد :
ز تمثال اين شير و شمشير و شيدشرف در شرف در شرف شد پديد
بيژن صف سریhttp://bijan-safsari.com/
منبع :از سایت گویا نیوز

هیچ نظری موجود نیست: